- خانه
- >
- ارسال متن و تجربیات زندگی
ارسال متن و تجربیات زندگی
روایتی از امید

روایت پانزدهم: ارسالی؛ از عرش تا فرش
10 شهریور 1402 بدون دیدگاه
روزهای زیادی رو تو شرایط زیر صفر میگذروندم و هر شب به این فکر میکردم که فردا قطعا آخرین روز زندگیمه

روایت چهاردهم: ارسالی؛ زمان، مکان، افراد، سردرگمی و حمله همه جانبه
10 شهریور 1402 بدون دیدگاه
بنا به دلایلی که نه اینجا جاش هست و نه من دوست دارم راجع بهش حرفی بزنم اینجوری شد که من از داشگاه اخراج شدم و همین شروعش بود.

روایت سیزدهم: ارسالی دختری از جنس ماه؛ دلایلی برای زنده موندن
26 خرداد 1402 بدون دیدگاه
حتما تا حالا این حس رو داشتی، وقتی که کارت از انگیزه و امید و همه چیز گذشته و انگار بدنت از هر حسی خالی میشه. توی اون لحظه تو فقط خسته ای از همه چیز، انگار چیزی جز اون شب طولانی پیش رو نداری و همه چیز به نظر تموم شده میاد.
اشتراک روایت شما از امید
پیوند داشتن برای هر کاری که در سامانه نوشتاری بحران انجام میدهیم، اهمیت دارد. ما میدانیم که از طریق ارتباط است که میتوانیم امید ایجاد کنیم. حامیان بحران ما متعهد هستند که بدون قضاوت به شما گوش دهند. تمام مکالمههای پشتیبانی بحران محرمانه هستند.